یک زندگی و دو انتخاب:

انتخاب کن توسط مسائلت شکار شوی یا انتخاب کن مسائلت را شکار کنی. انتخاب دیگری درکار نیست. «فیل سیاه»

مهدی نصری

کوتاه درباره مهدی نصری

مرا عریان ببین اما نه جسمم را

قضاوتهاتو را با خود بیار آنها را پشت در نگذار تلاش بیهوده ایست که ازت بخواهم تجربیاتت رو بی خیال شی اونا بخشی از زندگی تو هستن اما مرا ببین، مرا بشنو،مرالمس کن با من در بیاویز مرا عریان ببین اما نه جسمم را زخمهایم،اشکهایی که دیگر ناپدید شده اما در ته قلبم و روحم […]

مرا عریان ببین اما نه جسمم را بیشتر بخوانید »

تغییر نکن من مجدوبت شدم چون خودتی

تغییر نکن من مجدوبت شدم چون خودتی نمی دونم چی تصورت کنم یه نرگسی، خورشیدی در دل سپید برف که به برف زیبایی می بخشد اما می گذارد برف همانقدر سرد باشد نمی خواهد آن را اب کند وجودش با برف معنا پیدا می کند یا پرنده ای مهاجر از سرزمینی دور بزار پروازو باهات

تغییر نکن من مجدوبت شدم چون خودتی بیشتر بخوانید »

دختر خیلی وقته زیر نظر دارمت

دختر خیلی وقته زیر نظر دارمت هر شنبه منتطرم ببینمت تو مثل بقیه نیستی،اصلا نیستی تو همه رو پشت سر می زاری این یک رقابت نیست ،اما برنده ای تو نیاز نداری توجه ها رو به خودت جلب کنی تو خودتی فقط خودت همین که وارد بشی قلبها به تپش می افته برگهای پاییزی نمی

دختر خیلی وقته زیر نظر دارمت بیشتر بخوانید »

هی بچه پولدار من یک آلفا هستم حال بهم زن تو به پول پدرت افتخار کن من به خودم و تیمم

هی بچه پولدار
من یک آلفا هستم
تو به پول بابات افتخار کن

من به عرقایی که ریختم
لباس مارک دارت
از پوست ادمایی
که بابات کنده
ساعتت جنسش
از عمر ادمایی که
بابات دزدیده
عطر گرون قیمتت
از نفسهای خسته
ادما تشکیل شده
هنوز فرصت داری
اون زندگی مزخرفت رو ول کن
نترس نمی میری
اینجا هنوز برات یه جایی هست

هی بچه پولدار من یک آلفا هستم حال بهم زن تو به پول پدرت افتخار کن من به خودم و تیمم بیشتر بخوانید »

تقدیر سبز

نمی توانم چشم در چشمت شوم با شوقی فراوان برگشتم، نبودنم تو را چنین بی جان کرده است .کاش میتوانستم در آغوشت بگیرم، کاش میتوانستی ببینی به شوق دیدنت برگشتم ،سرت را بالا بیار،تا در چشمانم ببینی به شوق دیدنت برگشتم، خود اینک بیشتر از همیشه می دانم ، راهی نداشتم ،برای سبز شدن باید

تقدیر سبز بیشتر بخوانید »

انتخاب آدمهای اشتباهی

باز برگشتم،تکراری بیهوده،انتخابی اشتباه، و من درگیر آدمهای اشتباه میشم ،نمی دانم من به تو تکیه کردم یا تو به من، براستی راه فرار چیست، فرار از ادمی اشتباه به سوی ادمی اشتباهتر، چه رازی در آن نهفته است، بار ها از خود میپرسم و جوابی نیست، شاید سوال درست رانپرسیدم، مجذوب آدمهای اشتباه می

انتخاب آدمهای اشتباهی بیشتر بخوانید »

من ایمان دارم به سبز شدن

من ایمان دارم به سبز شدن ،هنوز به تو تکیه دارم هرچندسالهاست که دیگر نیستی ،هستی اما دیگر سبز نیستی، هنوز امید دارم سبز بودن من تو را برگرداند ،میگویند تلاشم بیهوده است آنها از عشق چه می دانند ، عهدیست دیرینه که با خود بستم ، امید دارم به بهاری دیگر، به رستن جوانه

من ایمان دارم به سبز شدن بیشتر بخوانید »

در تانگوی رنجهایش پیچ و تاب بخور

صدا دوربین حرکت، اما صدایی نیست حرکتی نیست، فقط یک شات و همه چیز خلاصه میشود میتوانی فیلم را ببینی فقط در یک شات ,صدا نیست اما چرا هست گوش کن می شنویی مثل شهرزادی که قصه میگوید مثل هزار و یک شب زیباست قصه اش را بشنو اما با دردی که نفست را درسینه

در تانگوی رنجهایش پیچ و تاب بخور بیشتر بخوانید »