قضاوت اشتباه
اخرین دفعه که قصاوت اشتباه بوده کی بود؟ آخرین دفعه که حق با کسی دیگری بوده نه شما کی بود؟
انتخاب کن توسط مسائلت شکار شوی یا انتخاب کن مسائلت را شکار کنی. انتخاب دیگری درکار نیست. «فیل سیاه»
اخرین دفعه که قصاوت اشتباه بوده کی بود؟ آخرین دفعه که حق با کسی دیگری بوده نه شما کی بود؟
قضاوتهاتو را با خود بیار آنها را پشت در نگذار تلاش بیهوده ایست که ازت بخواهم تجربیاتت رو بی خیال شی اونا بخشی از زندگی تو هستن اما مرا ببین، مرا بشنو،مرالمس کن با من در بیاویز مرا عریان ببین اما نه جسمم را زخمهایم،اشکهایی که دیگر ناپدید شده اما در ته قلبم و روحم
مرا عریان ببین اما نه جسمم را بیشتر بخوانید »
تردیدهایم را ستایش می کنم
نشان می دهد هنوز زنده ام
تردیدهایم همزاد منند
مرا نترسانید
وحشت من از سایه ایست
که هنگام غروب
از خود می ببینم
به بلندای مسیر است
انگاه که دریابم
در سرجای خودم
ایستاده ام بی حرکتی
تردیدهایم را ستایش می کنم بیشتر بخوانید »
انسان شهری و انسان افسانه ای
ساده دل روستایی ما فکر می کرد مردم شهر به چیزهایی که میگن اعتقاد دارن
اولین بار با کلمه صداقت روبرو شد دید همه میگن ما از صداقت خوشمون میاد و ما ادمای صادقی هستیم
البته ساده دل روستایی چون خودش صادق بود فکر می کرد مردم شهر هم همینطورن
اما دید هر جا حرفش رو میزنه و نطرش رو میگه ادمها اشفته و خشمگین میشن
اولش فکر کرد حرفاش بد بوده یا لهجه اش مشکل داره یا به زبون اونا وارد نیست،به قول شهریها کلام را باید تلطیف کرد ، اما بعد دید نه مشکل چیزه دیگه ایه
این دفعه سعی کرد بیشتر در رفتار مردم دقت کنه و شروع کرد برای خودش قانون گذاشتن
تجربیات یک اسان ساده دل روستایی ایرانی
تجربیات یک اسان ساده دل روستایی ایرانی و قوانین شهری شدن بیشتر بخوانید »
با قضاوت هایت بیا
اما مرا در جام خودم بنوش
من و پیمانه یکی هستیم
اما ذره ذره مزه کن
نه تند، که بخواهی به آخرین ترن برسی
شاید برسی شاید نرسی
نه به اخرین ترن و نه به آخر جام
نه مست گردی نه به مقصد برسی
و در میانه هیچ نیست
چرا هست تردید و تباهی
آرام و آسوده یا نگران و پریشان
در تردید و ترس یا در شلوغی سکوت
بی خبر بیایی یا خبر کنی مرا
انتخاب با توست، انتخاب با توست
اما من انتخاب خود را کرده ام
هزاران سال قبل در رویایی شیرین
در طریقت ما رنجاندن دوست خطاست
با قضاوتهایت بیا بیشتر بخوانید »