کافه و رفیقی جدید

و نخواهد دید او روزی را که بشیند رو در رو
 و چشم در چشم عشق روزهای جوانی
در گوشه کافه ای که دمی خوش باشد
و فقط می بیند چینها را
بر رخ  پرنده سینه سرخش ،عشقش 
بی هیچ آوازی که با هم آغاز کنند

کافه و رفیقی جدید بیشتر بخوانید »